بزهکاری اطفال با نگاهی بر قانون آیین دادرسی کیفری جدید:
بزهکاری اطفال و نوجوانان از جمله مسایل مبتلا به دنیای امروز است، بعد از پیروزی انقلاب و تغییرات مختلف در نظام قضایی کشور، مقررات دادرسی اطفال نیز دچار تحولاتی شد و ازجمله این تحولات نسخ ضمنی قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب ۱۳۳۸ و تغییر سن مسئولیت کیفری می باشد. پس از نسخ قانون مذکور ضرورت وجود دادگاه اطفال با دادرسی ویژه، عملا در محاکم احساس گردید. بعد از تصویب قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب و تغییر سیستم قضایی در سال ۱۳۷۳ چشم های جامعه حقوق دانان کشور به تصویب قانون آیین دادرسی مربوطه دوخته شد تا اینکه در سال ۱۳۷۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری به تصویب رسید. مواد ۲۱۹ تا ۲۳۱ این قانون مربوط به چگونگی دادرسی اطفال و نوجوانان بود که عملاً نتوانست پاسخگوی انتظارات جامعه و همچنین رفع مشکلات و معضلات دستگاه قضایی باشدبا عنایت به مراتب فوق و وجود رویه های عملی متفاوت در محاکم دادگستری در مورد شیوههای دادرسی وبرخورد با اطفال بزهکار، نگارندگان را ترغیب نمود تا ضمن بررسی پیشینه تاریخی دادرسی جرایم اطفال در ایراننسبت به تجزیه و تحلیل قانون آیین دادرسی کیفری جدید با تطبیق و مقایسه با قانون آیین دادرسی کیفری قدیمو سایر قوانین مربوطه اقدام و ضمن بیان نقاط قوت قانون مزبور به بررسی کاستیها و نواقص آن پرداخته وموضوع این مقاله به بررسی تحولات دادرسی اطفال در این قانون اختصاص داده شده است.یکی ازمسائل پیچیده فعلی، بسیاری از متخصصین، جامعه شناسان، جرم شناسان، روان شناسان و… را بهخود معطوف داشته، بزهکاری خردسالانی است که هنوز وارد جامعه و اجتماع نشده، در اثر تربیت غلط، بیسرپرستی و سایر عوامل به انواع فساد و جرم، آلوده میشوند و در بیشتر مواقع آیندهی آن ها در معرض خطر قرار میگیرد.توجه به آثار مخرب بزهکاری اطفال از نظر اجتماعی،خانوادگی وجلب نظر مسئولین امر به آن و همچنین از لحاظ قانونی و ماهیت جرم و نوع برخورد دستگاه قضایی با این اطفال غیر قابل تردید است.