جایگاه میانجیگری در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲:
در یک جامعه ی مطلوب انسانی، توسل به شیوه های غیر قضایی و مشارکتی در رفع تنش ها، با شأن و کرامتانسانی سازگاری بیشتری دارد.البته در طریق تحول هم جانب احتیاط را باید نگه داشت بدین معنا که از فریببایدگریخت و نیز،دوری جستن از اغوا را پیشه ره ساخت. روند تکاملی جوامع متکی بر مردم سالاری، که بر مدار بهاحترام به قانون در حال شکل گیری است، بی تردید نمی تواند خود را از تحولات زمان و مکان بر حذر دارد . زندانیساختن قوانین در قفس های آهنین تفکرات جزم گرایانه وایجاد قوانین منطبق با سلایق گروهی، بیش از آن که دراختیار عدالت و قانون باشد، آفت دستگاه قضایی هستند. با پذیرش چنین حقیقتی باید عنوان نمود که بررسی بن مایههای میانجی گری به عنوان یکی از راه های توسعه مشارکت مدنی و به منظور کاستن از اثرات مخرب حقوق سرکوبگر گذشته، از اهمیت شایانی برخوردار بوده تا بتوان با عزمی استوار و شوری عاشقانه به جنگ نامرادی های گذشتهپرداخت و فضای قوانین را از بوی خوشایند میانجی گری پر کرد. چرا که ستاره ی میانجی گری را می توان برایروشنایی قلعه های نور قانون آویخت.