پروپوزال نقش هوش سازمانی در بهرهوری سازمان آتشنشانی تهران
امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درک و کاربرد نمادها و سمبلها که نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشاندهنده تغییر نگاه سازمانها و متفکران سازمانی از هوش تستی بر رویکردهای نوین به مقوله هوش است. یکی از انواع هوش، هوش سازمانی است. هوش سازمانی، ما را برای تصمیمگیری سازمانی توانمند میسازد. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی که بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرایندی سازمانی که تأثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد (ابرزی، ۱۳۸۵: ۲۵). همانگونه که در دنیای انسانی و در حیات پرتلاطم بشری انسانهای موفق و کارا خواهند بود که دارای هوشی سرشار و بهرهمند از درجه هوشی بالا باشند. بیتردید این انسانها با بهرهگیری از هوش خدادادی خود خواهند توانست بر مسائل و مشکلات زندگی خود فائق آیند. قطعاً در دنیای سازمانی نیز وضع به همینگونه خواهد بود، بهخصوص اینکه در عصر حاضر هر چه زمان به جلوتر میرود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالشهای جدید، سازمانها نیز پیچیدهتر و اداره آنها نیز مشکلتر میشود. این معنا زمانی پراهمیت خواهد شد که بپذیریم در هر سازمان امروزی علاوه بر منبع عظیم و خلاق انسانی عوامل دیگری نیز در فرآیند عملکرد سازمانها و بهرهوری سازمانها نقش مؤثری ایفا میکنند. درواقع میتوان گفت که هر چیزی پیوسته در حال تغییر است و سازمانها بهعنوان نظامهای اجتماعی باز همواره تبلور دیدگاهها و رویکردهای فکری زمان خود بودهاند؛ ازاینرو، آنها متناسب با تغییرات محیطی به دگرگونی، اصلاح ساختار و روی آوردن به فلسفههای جدید همت میگمارند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای محیط باشند و به بقای خود ادامه دهند (میر سپاسی و افقاحی، ۲۰۱۳: ۳۴). در شرایط محیطی پویا، معمولاً سازمان با مسائل و مباحثی روبرو میشود که برای مدیریت سازمان ناشناخته است و اداره امور اینچنینی از عهده یک فرد خارج است؛ اما اگر الگوهای تعاملی بین کارکنان، فنّاوری، فرایندها و فرهنگی سازمانی وجود داشته باشد، در این صورت سازمان میتواند بر شرایط سخت فائق آید که این الگوی تعاملی را هاتجینزعقل سازمانی نامیده است (هاتچینز، ۱۹۹۱: ۲۸۴).
۱